بررسی فقهی قاعده هدايت و کارکرد آن در فقه تربیتی

چكيده در عرصۀ تعلیم و تربیت یکی از قواعد مهم برای تثبیت و ترویج معارف و اندیشه‌های دینی متربیان، قاعدۀ هدایت است. مفاد این قاعده عبارت است از مجموعۀ فعالیت‌ها و اقدام‌های تربیتی خاص که بعد از آگاهی فرد باید انجام گیرد؛ با این هدف که فرد بدان آگاهی‌ها، التزام قلبی پیدا کند، خلقیات روحی […]

چكيده
در عرصۀ تعلیم و تربیت یکی از قواعد مهم برای تثبیت و ترویج معارف و اندیشه‌های دینی متربیان، قاعدۀ هدایت است. مفاد این قاعده عبارت است از مجموعۀ فعالیت‌ها و اقدام‌های تربیتی خاص که بعد از آگاهی فرد باید انجام گیرد؛ با این هدف که فرد بدان آگاهی‌ها، التزام قلبی پیدا کند، خلقیات روحی و درونی در او ایجاد و رفتارهای دینی در او نمایان شود. به خلاف قاعدۀ ارشاد، در قاعدۀ هدایت، شخص نسبت به مسأله علم دارد؛ اما عامل تربیتی باید این علم و آگاهی را از راه تقویت اراده، ایجاد انگیزه در او و احیاناً تغییر شرایط محیطی و اجتماعی نهادینه سازد. وجوب هدایت مشروط به علم است و این وظیفه به عالم اختصاص پیدا می‌کند. همچنین وجوب هدایت، مشروط به ‌احتمال تأثیر در متربی است. این نوشتار با روش استنباطی و تحلیلی، قاعدۀ هدایت را در خلال بررسی ادلۀ نقلی اثبات و شرایط، قلمرو و مراتب آن در فرایند تربیت را بررسی می‌کند. در بیان مهم‎ترین نتایج تحقیق پیش رو باید گفت از دیدگاه فقهی اولاً هدایت در محدودۀ واجبات و محرمات، واجب است و در غیر آن رجحان دارد؛ ثانیاً به‌کارگیری اقدامات هدایتی دیگران اگر منجر به اضرار، اجبار و اکراه شود، جایز نیست؛ ثالثاً به‌کارگیری روش‌های مختلف هدایت، فی‌نفسه مطلوبیت شرعی دارد؛ اما در مواردی که هدایت جز با روشی خاص انجام نمی‌پذیرد، به‌کارگیری آن روش، از رجحان مطلق برخوردار است.
کلیدواژه‌ها: هدایت، قاعدۀ فقهی، ایصال به مطلوب، دعوت، ارائه طریق، موعظه.
MFT_Volume 8_Issue 16_Pages 273-297